جدول جو
جدول جو

معنی آشفته شدن - جستجوی لغت در جدول جو

آشفته شدن
پریشان شدن، شوریده شدن، آشفتن، آشوفتن، شوریدن، بشولیدن، پشولیدن، پریشیدن، پژولیدن، برهم خوردن
تصویری از آشفته شدن
تصویر آشفته شدن
فرهنگ فارسی عمید
آشفته شدن
(مُ رَ عَ)
اهیجاج.
- آشفته شدن کار، ایتلاخ. التباس. ارتجان
لغت نامه دهخدا
آشفته شدن
آشفته گردیدن آشفته گشتن آشفته)، یاآشفته شدن اختر بر کسی. بنحوست گراییدن آن. یاآشفته شدن کار مختل شدن آن. یاآشفته شدن موی سر پریشان شدن آن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شگفته شدن
تصویر شگفته شدن
شکفتن، باز شدن غنچۀ گل یا شکوفۀ درخت، از هم باز شدن
کنایه از شاد شدن، خوشحال شدن، کنایه از باز شدن لب ها هنگام تبسم، خندان شدن
شگفتن، شکفته شدن، اشکفتن، اشگفیدن، شکفیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شکفته شدن
تصویر شکفته شدن
شکفتن، باز شدن غنچۀ گل یا شکوفۀ درخت، از هم باز شدن
کنایه از شاد شدن، خوشحال شدن، کنایه از باز شدن لب ها هنگام تبسم، خندان شدن
شگفتن، شگفته شدن، اشکفتن، اشگفیدن، شکفیدن
فرهنگ فارسی عمید
(خِ / خَ کَ دَ)
عاشق شدن. مفتون شدن. اعزام. (یادداشت مؤلف). تولیه. (المصادر زوزنی). کلف. (دهار) (تاج المصادر بیهقی). استهامه. (یادداشت مؤلف) :
از آنکه نرگس لختی بچشم تو ماند
دلم به نرگس بر شیفته شده ست و تباه.
فرخی.
هر مهتری که وی را بدیدی ناچار شیفتۀ وی شدی. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 423). ابتدای توبه وی (ابوحفص نیشابوری) آن بود که بر کنیزکی شیفته شد. (کشف المحجوب هجویری).
این از بلا گریخته یعنی که شاعیم
فتنه به جهل و شیفتۀ کربلا شده ست.
ناصرخسرو.
ماه نو دید عدو بر علمش شیفته شد
ماه نو شیفته را بر سر سودا دارد.
ظهیر فاریابی.
در راه وفای او شد شیفته خاقانی
هر روز قفای نو از دست زبان خوردن.
خاقانی.
عقل شده شیفتۀ روی تو
سلسلۀ شیفتگان موی تو.
نظامی.
، دیوانه شدن:
مانی به ماه نو که بشیبم چو بینمت
چون شیفته شوم کنی افسون به دوستی.
خاقانی.
آری چو فتنه عید کند شیفته شود
دیوانۀ هوا ز هلال معنبرش.
خاقانی.
شیفته شد عقل و تبه گشت رای
آبله شد دست و زمن گشت پای.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(مَ رَ)
آغشتن
لغت نامه دهخدا
برافروخته شدن بسبب قهر و غضب: پس چون او را بکشتند و یک چند برآمد، کسی بملک ننشست و هیچ کس را طاعت نداشتند، خبر به انوشیروان رسید، تافته شد. (ترجمه طبری بلعمی) .... و اورا از آن حال آگاه کرد، نجاشی تافته شد و صدهزار سوار و پیادۀ دیگر بیرون کرد. (ترجمه طبری بلعمی).
بشد تافته شاه از این گفتگوی
به خون ریز بدگوهر آورد روی.
فردوسی.
خواجه بونصر مشکان به دیوان بود، از این حدیث سخت تافته شد. (تاریخ بیهقی). چون خبر فضل یحیی به رشید رسید تافته شد و از ری به طوس رفت. (مجمل التواریخ و القصص) [انگشتری پیغامبر (ص)] از دست او [عثمان] اندر این سال بچاه آب اندر افتاد، عثمان سخت عظیم تافته شد. (مجمل التواریخ و القصص)، غمگین و دلتنگ و آزرده شدن. نگران شدن: گفت که ایشان سوی مدینه آیند بحرب شما، پیغمبر صلی اﷲ علیه وآله و سلم تافته شد و یاران را گفت چه کنیم جمله گفتند حسبنا اﷲ و نعم الوکیل. (ترجمه طبری بلعمی).
از من به روز عید بیازردی
گفتی که تافته شدی از مهمان.
فرخی.
چون سلیمان [بن عبدالملک] بمرد مهر از آن عهدنامه برگرفتند نام عمر عبدالعزیز بود، تافته شد از این کار [یعنی عمر عبدالعزیز] دست بر پیشانی نهاد و گفت... (مجمل التواریخ و القصص). رابعه تافته شد گفت خداوندا مرا در خانه خود می نگذاری و نه در خانه خویشم می گذاری یا مرا در خانه خویش بگذار یا در مکه ب خانه خود آر. (تذکرهالاولیاء عطار)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تافته شدن
تصویر تافته شدن
بر افروخته شدن بسبب قهر و غضب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آغشته شدن
تصویر آغشته شدن
آغشتن
فرهنگ لغت هوشیار
آشفته گردیدن آشفته گشتن آشفته)، یاآشفته شدن اختر بر کسی. بنحوست گراییدن آن. یاآشفته شدن کار مختل شدن آن. یاآشفته شدن موی سر پریشان شدن آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آشفته کردن
تصویر آشفته کردن
آشفته کردن شوریدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آمخته شدن
تصویر آمخته شدن
خوی گرفتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آشفته کردن
تصویر آشفته کردن
اصنع فوضى
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از آشفته کردن
تصویر آشفته کردن
Upset, Muddle, Ruffle
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از آشفته کردن
تصویر آشفته کردن
embrouiller, éparpiller, bouleverser
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از آشفته کردن
تصویر آشفته کردن
לבלבל , לסדר מחדש , להרגיז
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از آشفته کردن
تصویر آشفته کردن
الجھانا , بگاڑنا , پریشان کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از آشفته کردن
تصویر آشفته کردن
গোলমাল করা , এলোমেলো করা , অস্থির করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از آشفته کردن
تصویر آشفته کردن
kuchanganya, kuchafua, kusumbua
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از آشفته کردن
تصویر آشفته کردن
karıştırmak, üzmek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از آشفته کردن
تصویر آشفته کردن
혼란스럽게 하다 , 헝클어뜨리다 , 불안하게 하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از آشفته کردن
تصویر آشفته کردن
混乱させる , 乱す , 動揺させる
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از آشفته کردن
تصویر آشفته کردن
ทำให้ยุ่งเหยิง , รบกวน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از آشفته کردن
تصویر آشفته کردن
गड़बड़ करना , परेशान करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از آشفته کردن
تصویر آشفته کردن
membingungkan, mengacak, mengganggu
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از آشفته کردن
تصویر آشفته کردن
verwarren, van streek maken
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از آشفته کردن
تصویر آشفته کردن
confundir, alborotar, alterar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از آشفته کردن
تصویر آشفته کردن
confundir, bagunçar, perturbar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از آشفته کردن
تصویر آشفته کردن
使混乱 , 弄乱 , 使不安
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از آشفته کردن
تصویر آشفته کردن
pomieszać, roztrzepać, zdenerwować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از آشفته کردن
تصویر آشفته کردن
заплутати , розпаткати , засмучувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از آشفته کردن
تصویر آشفته کردن
durcheinander bringen, zerzausen, aufregen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از آشفته کردن
تصویر آشفته کردن
запутывать , растрепать , расстроить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از آشفته کردن
تصویر آشفته کردن
confondere, scompigliare, sconvolgere
دیکشنری فارسی به ایتالیایی